۲۱ خرداد ۱۳۹۳

قهوه داغ

یک فنجان قهوه...

چه رازی درون این جادوی رنگ، معجره طعم ، عطر دلنگیز نهفته...

میشه درون فنجان قهوه غرق شد .

یک فنجان قهوه، در کافه نادری، درایوان کلبه ام، یا Book cofe در Newmarket،  یا کوچه پس کوچه های Toronto و یا همین جا وسط گل بوته های دست کاشته ام.....آه از Passta factory

    مهاجران ایرانی فرار کرده از دست مغولان در قرن ششم و هفتم هجری در آفریقای شرقی، این طحفه زنگبار رو به دنیای آن روز پیشکش کردند. امروز جز نام قهوه خانه بر چایخانه ها، چیزی از قهوه ایرانی نمانده......

 معجزه نوشیدن یک فنجان قهوه را دست کم نگیرید.

۱۴ اسفند ۱۳۹۲

خاطرات

 اهمیت خاطرات درآنست که انگار بخشهایی از وجود آدمی در آنها به جا مانده اند و او بدون این خاطرات وجود ناقص و تکه پاره ای است که نمی تواند هویت واقعی خود را در اکنونی که به سر می برد، بازیابد و از این روست که مدام به گذشته رجوع می کند و به خاطرات محو و مبهمی که درحال فراموشی است، سرک می کشد تا جلوی فروپاشی وجودش را بگیرد.
 
 گویی اگر این خاطرات فرّار و گریزپا از دست بروند، دیگر چیزی وجود ندارد تا از او در برابر جریان مهارناشدنی زمان مراقبت کند و او برای همیشه به سرگشته ای در جستجوی تکه های گمشده اش در زمان از دست رفته تبدیل می شود.