
۰۹ بهمن ۱۳۸۶
مادربزرگ رفت

۰۶ بهمن ۱۳۸۶
زمستون و درخت
۰۳ بهمن ۱۳۸۶
مقابله با زلزله

در سال 1996 ما يك فيلم مستند ساختيم كه صحت متدولوژي ارائه شده توسط بنده را تاييد مي كرد . دولت مركزي تركيه و مقامات محلي و دانشگاه شهر استانبول در تهيه و فيلم برداري از اين آزمايش علمي و عملي با تيم ARTI همكاري داشتند. ما يك مدرسه و يك خانه را با 20 مانكن در داخل آن فرو ريختيم ، 10 مانكن را بصورت (Duck And Cover) (خميده و پنهان شده )و10 مانكن ديگر را به روش بقاي خودم تحت نام ((Triangle Of Life )مثلث حيات) استفاده كرديم. پس از فرو ريختن ناشي از زلزله مصنوعي ، ما به درون آوارها خزيديم و وارد ساختمانها شديم تا نتايج آزمايش را فيلمبرداري و مستند كنيم در اين فيلم كه فنون زنده ماندن خود را تحت نظارت مستقيم و شرايط علمي مرتبط با ريزش آوار تمرين نموديم به روشني نشان مي دادآنهائي را كه از روش (Duck And Cover) ( خميده و پنهان شده ) استفاده كردند، شانس زنده ماندن آنها صفر درصد و براي آنهائي كه از روش ما )مثلث حيات) استفاده كردند، 100 درصد بود.اين فيلم در تركيه و كشورهاي اروپائي توسط ميليونها تماشاچي ديده شد و در ايالات متحده و كانادا و آمريكاي لاتين هم از طريق تلويزيون به نمايش گذاشته شد.
اولين ساختماني كه بداخل آن خزيدم ، مدرسه اي در شهر مكزيكوسيتي و درجريان زلزله سال 1985 بود همه بچه ها در زير ميزهايشان بودند و همگي تا ضخامت استخوانهايشان در هم كوبيده شده بودند . آنها مي توانستند زنده بمانند اگر در كنار ميزهايشان و در راهروي بين ميزها دراز مي كشيدند. كاري كه انجام داده بودند غير معقول و غير ضروري بود و در تعجب بودم كه چرا آنها در راهروها نبودند. من آن موقع نمي دانستم كه به آنها گفته شده بود كه خود را زير چيزي پنهان سازند.
بسادگي مي توان دريافت ، هنگاميكه ساختمانها تخريب مي شوند وزن سقف كه بر روي اشياء و مبلمان فرود مي آيد ، آنها را درهم مي كوبد و فضاي خالي اي را در كنار آنها ايجاد مي نمايد اين فضا همان چيزي است كه من به آن مثلث حيات((Triangle Of Life مي گويم هر اندازه اشياء بزرگتر و محكم تر باشند كمتر فشرده مي شوند و هر اندازه كمتر فشرده شوندفضاي خالي كه احتمال زنده ماندن افرادي را كه به آن پناه مي برند بيشتر مي شود يك بار ديگر مي توانيد ساختمان فرو ريخته را در تلويزيون نگاه كنيد مثلث هايي را كه شكل گرفته اند را شمارش كنيدآنها در اكثر نقاط وجود دارند و از معمول ترين اشكالي هستندكه در داخل آوارها به راحتي مي توانيد مشاهده نماييد.
من كاركنان سازمان آتش نشاني شهر ((Trujillo تروجيلو(با جمعيتي 750،000 نفري) را براي چگونه زنده ماندن و محافظت و نجات خانواده هايشان در هنگام وقوع زلزله آموزش دادم. رئيس آتش نشاني شهر((Trujillo تروجيلو كه خود استاد دانشگاه اين شهر هم مي باشد همواره مرا همراهي مي كرد و خود گواه حوادث اتفاق افتاده بود.مطلب ذيل گفته او مي باشد
“نام من روبرتو روزالس است هنگاميكه 11 ساله بودم در اثر بروز زلزله سال 1972كه بيش از 70،000 نفرتلفات داشته است ، در داخل ساختمان فروريخته بدام افتادم وآنچه باعث نجاتم گرديد مثلث حياتي بود كه در كنار موتورسيكلت برادرم بوجود آمده بود. كليه دوستانم كه در زير ميز يا تخت رفته بودند در زير آنها له شده و جانشان را از دست داده بودند. من مثال زنده اي از ((Triangle Of Life ( مثلث حيات ) هستم و دوستانم مثالي از (Duck And Cover) ( خميده و پنهان شده ) كه همگي جانشان را از دست دادند.”
نكات و توصيه هاب مهم آقاي doug copp
1 در هنگام بروز زلزله و فرو ريختن ساختمان هر كسي كه از روش (Duck And Cover) ( خميده و پنهان شده ) استفاده كند بدون استثناء و همواره محكوم به مرگ است . افرادي كه زير اشيائي نظير ميزها و اتومبيلها مي روند در همانجا له مي شوند.
2 سگها و گربه ها و بچه ها همگي آنها اغلب بصورت طبيعي در وضعيت جنيني كه در رحم قرار دارند ، خم مي شوند و شما هم بايد همين طور عمل كنيد. اين غريزه طبيعي ايمني و اصل بقاء است . شما مي توانيد با همين شيوه در فضاي خالي كوچكتري زنده بمانيد. پس در زمان بروز زلزله سريع خود را كنار اشياء بزرگ ، مانند كاناپه بزرگ و يا اجسام محكمي كه در مقابل ضربه كمتر فشرده مي شوند و فضاي خالي در مجاور خود باقي مي گذارند ، قرار دهيد.
3 ساختمان هاي چوبي از ايمن ترين نوع ساختمانها محسوب مي شوند كه مي توانيد در هنگام وقوع زلزله در داخل آنها باشيد ، دليل آن ساده است چونكه چوب قابل انعطاف بوده و با نيروي زلزله به راحتي حركت مي كند . اگر ساختمان چوبي فرو ريزد فضاهاي خالي بزرگي ايجاد مي شود . همچنين ساختمانهاي چوبي داراي وزن متمركز شده و خرد كنندگي كمتري هستند. ساختمانهاي آجري مي توانند در حد قطعات آجر متلاشي شوند و آجرها منجر به بروز صدمات زيادي مي شوند البته اجساد له شده ناشي از فرو ريختن آنها از صدمات حاصل از فرو ريختن قطعات بتني بزرگ كمتر مي باشد.
4 اگر زلزله درهنگام شب و زماني كه شما در رختخواب خود هستيد اتفاق بيفتد كافي است از روي تخت به پايين بغلتيد ، يك فضاي ايمن و مناسب در اطراف تخت وجود دارد . هتلها مي توانند نرخ زنده ماندن ساكنان خود را در هنگام وقوع زلزله ، با نصب تابلوي راهنما در پشت درب اتاقها و اطلاع رساني به ساكنان مبني بر اينكه “ در هنگام وقوع زلزله روي زمين كنار تختخواب دراز بكشيد” افزايش دهند.
5 اگر شما هنگام وقوع زلزله در حال تماشاي تلويزيون هستيد و فرار از در يا پنجره برايتان بسادگي امكانپذير نيست ، در وضعيت جنيني در كنار كاناپه يا صندلي بزرگ خم شويد.
6 هر كسي كه در زمان وقوع زلزله در زير درب قرار گيرد محكوم به مرگ است . چونكه اگر در هنگامي كه زير درب قرار دارد ، چهار چوب اطراف درب به سمت جلو وعقب بيافتد ، زير مصالح ساختماني بالاي چهار چوب درب له خواهد شد و اگر ستونها به طرفين بيفتند در اين حالت توسط آنها به دو نيم خواهد شد لذا در هر دو صورت جان خود را از دست خواهد داد .
7 هرگز در هنگام وقوع زلزله بر روي پله ها نرويد چونكه پله ها داراي گشتاور فركانسي متفاوتي هستند و لذا مجزا از تنه اصلي ساختمان نوسان مي كنند. به عبارتي پله ها و بقيه ساختمان با همديگر برخورد مي كنند تا اينكه شكست سازه اي در پله رخ دهد و كساني كه روي پله هستند قبل از اينكه پله خراب شود توسط گامهاي پله گرفتار شده و بصورت وحشتناكي قطع عضو خواهند شد . در هنگام زلزله حتي اگر ساختمان فرونريزد باز هم از پله ها دور بمانيد چونكه پله ها از مناطقي هستند كه احتمال تخريب بيشتري دارند حتي اگر پله ها توسط زلزله فرو نريزد ممكن است در اثر وزن ازدحام زياد افرادي كه فرياد كشان از روي آن در حال فرار هستند فرو بريزد. پله ها بايد پس از وقوع زلزله هر چند كه ساختمان آسيب نديده باشد از نظر ايمني مورد آزمايش قرار گيرند .
8 به ديوارهاي محيطي ساختمان نزديك شويد و يا در صورت امكان به بيرون از آنها برويد. هرچه داخل تر و دور تر از ديوارهاي محيطي ساختمان باشيد احتمال اينكه راه گريز شما مسدود شود بيشتر خواهد بود.
9- كساني كه در هنگام وقوع زلزله در خيابانها داخل خودروي خويش مي مانند وقتي كه خيابان طبقه فوقاني روي آنها خراب مي شود( در اتوبانهاي دو طبقه ) ، جان خود را از دست مي دهند. اين دقيقآ همان چيزي است كه در آزادراه نيميتز (Nimitz Freeway) رخ داد و قربانيان زلزله سانفرانسيسكو همگي در داخل خودروي خود به هنگام زلزله باقي ماندند و همگي كشته شدند . آنها مي توانستند زنده بمانند اگر از خودرو خارج شده و در كنارآن نشسته و يا دراز كشيده بودند.كليه خودرو هاي له شده بجز خودروهائي كه ستونهاي پل مستقيمآ روي آنها سقوط كرده بود، داراي فضاي خالي اي به ارتفاع 90 سانتي متر در اطراف خود بودند.
10 - از خزيدن در داخل خرابه هاي دفاتر روزنامه ها و يا اداراتي كه كاغذهاي انباشته زيادي در آنها وجود داشته است ، دريافتم كه كاغذ داراي خاصيت ارتجاعي بوده و چندان فشرده نمي شوند لذا فضاهاي خالي زيادي در اطراف بسته هاي كاغذ بوجود مي آيد كه مي تواند در زمان زلزله مورد استفاده قرار گيرد .
۳۰ دی ۱۳۸۶
باغ های يخ زده


۲۵ دی ۱۳۸۶
آبکنار
هر وقت صحبت از مرداب می شه ، همه ياد مرداب انزلی می افتن و شهر انزلی ،،،، با اينکه شهر قشنگيه ولی ديگه يه بندر تجاريه ، با همه امکانات و آلودگی های شهرهای بزرگ .... ولی اونطرف مرداب يه دنيای ديگس ،دور از هياهوی بندر انزلی... روستای آبکنار با همه زيبائی هاش ، لابلای برگای پهن شقايق ، در سکوتی که فقط با صدای بال سنجاقکها شکسته می شه ، کنار آب خوابيده
مردمون مهربونی داره ، داداشم تازه دانشکده پزشکی رو تموم کرده بود ، اونجا طبيب جان مردم بود ، به بهونه ديدن برادر اونجا می رفتم... چه ماهی های کپوری که پس از يه روز کامل قلاب اندازی نگرفتم.. وچه ساعتائی که محو بازی مرغابی های خودکا نشدم
کار مردمش برنج کاری ، ماهی گيری وپرورش کرم ابريشم و توليد ابريشمه
چه جوری می رن اونجا؟
از انزلی ده پونزده کيلومتر که رفتی سمت آستارا ، می رسی به روستای کپورچال ، سمت چپ ده کيلومتر ديگه کنار مرداب برو، رسيدی ديگه... يعنی مرداب و دور زدی.. از طرف صومعه سرا و فومن هم راه هست ، ولی اين راه سرراست تره
حالا حاليت می شه مرداب زيبا يعنی چی
۲۲ دی ۱۳۸۶
شما اينکارو نکنيد
۱۶ دی ۱۳۸۶
برف ، قهوه داغ و شکلات تلخ

۱۳ دی ۱۳۸۶
جاگينگJogging
اين جاها که می گم بريد ، همينجوری کشکی که نيست که ، اولندش نياز به يه بدن سالم داره ، بعدشم يه روحيه با حال.. فکر کردی انرژی مثبت ، خم رنگرزيه ، نه داداش ، يه سری ملزومات اوليه می خواد ، که يکيش همين جاگينگهسال 1961 يه بابائی تو زلاند جديد اين ورزش و درست کرد ، بنام آقای آرتور ليدبارد ، آمريکائی ها که يادش گرفتن ، ديگه ولکنش نشدن ، چرا واسه فايده هاش
تمام عضلات ، همچين کامل فعال می شن
استقامت کلی بدن بيشتر می شه
ضربان قلب وفشارخون تنظيم میشه
استخون هارو محکم می کنه
از استرس های روحی کم می کنه
ساعت بيولوژيک بدن رو تنظيم می کنه ، پر خوابی وکم خوابی ، کيلو چند
حالا هر وقت می خوای دويدن آهسته رو شروع کنی ، سعی کن يه جائی دور از ترافيک گير بياری ، وسطای پارک های بزرگ ، جون می ده واسه همچين کارهائی ، پارکهای جنگلی که بهتره
حالا وقتش ، دم دمای غروب خيلی خوبه ، آفتاب به پوست آسيب نمی زنه ، بدن گرمه واسه ورزش
از دوساعت قبل از تمرين ، نبايد غذای سنگين خورد ، ولی قبل از ورزش ، يا وسطش ، خوبه يکی دو تا خرما يا شکلات بندازين بالا
وسط دوئيدن ، هر يه کيلومتر يکی دو قلپ آبميوه شيرين خيلی خوبه ، البته شيرينيش بايد مصنوعی نباشه
قبل از جاگينگ بايد بدن و با حرکات کششی و ماساژ کاملا گرم کرد ، بعد تمرين هم همينطور بايد بدن و سرد کرد ، آخرش دوش گرفتن يادت نره
اگه بالای چهل سالته ، اول با يه دکتر قلب مشورت کن ، اگه درد عضلانی داری تا خوب شدن کاملش ، دس نگهدار
لباس در تابستون بايد جلوی تعرق بدن و نگيره و در زمستون گرم باشه
برنامه
هفته اول سه کيلومتر دو آهسته ، آنقدر تند ندويد که از خستگی رنج ببريد
هفته دوم دو کيلومتر دو آهسته ، سه دقيقه قدم زدن ، دو کيلومتر دو آهسته
هفته سوم سه کيلومتر دو آهسته ، سه دقيقه قدم زدن ، سه کيلومتر دو آهسته
هفته چارم سه کيلومتر دو آهسته ، سه دقيقه قدم زدن، سه کيلومتر دو اهسته ، سه دقيقه قدم زدن ، سه کيلومتر دو آهسته
گازشو بگير برو
۱۱ دی ۱۳۸۶
برف امروز صبح

سال نومبارک
اين 2007هم رفت ، سال بدی نبود.. مثه همه سالهای رفته... فقط بديش رفتنشونه... هر جی می گذره آدم بيشتر حسرت می خوره
حسرت کارهائی که نکردم... درهائی که باز نکردم...قله هائی که فتح نکردم... رودخونه هائی که شنا نکردم.. چی می شد يه شيرجه جانانه ... از اين طنابا هست ، آدم به پاش می بنده ، شيرجه می ره ، با مخ می ياد پائين ، يه متری زمين ، گير می کنه
خوب سال ديگه ، هر چی رودخونس شيرجه می رم... هرچی قله س کوتاهه ، ريز می بينم.. هر چی بيابونه می کارمش... سال 2009 جا برا کاشتن نيست ، همه جا جنگله.. من کاشتمش
سال نو مبارک.. فرصتی برای شروع شدن... دوباره شروع شدن.. فرصتی برای سبزشدن در سرما ...مثه گل يخ
کوهنوردی های زمستونه .... شيرکوه يزد... تفتان داغ.... درفک سبز... حيدر بابا ساوالان... الشتر... کوه های سر بفلک کشيده لرستان... ديواره های البرز و زااگرس... کوه های الله و اکبر.... هزار مسجد... دشت سر سبز ملاير... آوردگاه لطفعلی خان.. ارک بم... زخم خورده....
همه در سال 2008 ... سال اميد... ساله بار دادن اين درخت کهن