عجب برفی بود صبح ، بيست و پنجم فروردين تهرون و اين همه برف و بوران ، ساعت هفت رسيدم دفترم ، پشت پنجره ، هوای گرم تهويه مطبوع
پنجره رو باز کردم ، نسيم سرد برفی ...
دوتا ماگ نسکافه داغ ، ... يکی واسه خودم ، يکی واسه خدا ،،،،،، چه حال می ده قهوه خوردن با خدا... سرد هوا ،،، دلم نمی ياد پنجره رو ببندم
۲ نظر:
راستي ديديد چه حالي ميده از پشت يه پنجره گرم به بارش برف بهاري(!)نگاه كنيد؟ پس لطفا اون پنجره رو ببنديد تا ما هم از اين لذت بي نصيب نمونيم آقاي رييس!
aghaye raees,
ma inja darim dar garmaye 40+ kabab mishim,bad shoma darin ba barfoonam in mogheye saal hal mikonid?akhe in ensafe?!?!?!?!
ارسال یک نظر