هميشه که همه چيز قشنگ و خوشگل نيست ، رفته بودم به کلبم سر بزنم ، دلم گرفته بود از خشک شدن درختام ، نگاهم به بلنديهای بالا سر افتاد.... ارتفاعات دو هزار... همه جا برف بود و درختای يخ زده ... از دور که اينجوری بود
روز عاشورا بود ... بطرف روستاهای توبن و دينارسرا رفتم باز هم بالاتر... وای خدای من همه باغ ها يخ زده بود ، آهنگ نوحه خون ، که از بلند گوی مسجد ابوالفضل می اومد ، چه همخونی داشت با حال و روز روستائی ... پرتقال های قنديل بسته ، اينبار ظهرعاشورا داغ نبود ، لبی تشنه نبود... جهنم نبود ، زمهرير بود ، عاشورای توبن... لبا يخ زده بود
نمی دونم ، می تونستم کاری کنم ، پرتقال خريدم ، تا می تونستم ، يخ زده بود ، عيبی نداشت ،،،، يه کم ، شايد يه خرده ، يخ دل باغبون باز شه
۳ نظر:
گفتي باغبون :
يادم افتاد وقتي که پشت سر هم ويروساي مختلف ميومد سراغمونو دم به دم مريض بوديم ،دعا کردم ايکاش يه برف و يخبندونه وخيم بياد که اين ويروسا از ترس ننه سرما برن قايم بشن اون دور دورا، تو هفتا پستو و لاي هفتادتا جرزو آخرشم يخ بزنن و از هستي ساقط شن تا ما سلامت بمونيم . اون وقت ياده باغبونه پير نبودم و پرتقالاي يخزدش ... داشتم فکر مي کردم چرا هر خيري يه شري هم داره مثل دو روي سکه ، وقتي شير مياد يکي خوشحاله يکي غمگين و وقتي خط مياد ..
.
گفتي عاشورا :
ياد اون گاو گوسفندي افتادم که فداي نذر منو تو شدن تو ديگا، بعدشم يه قيمه خوشمزه و بوي نذري و برنج قد کشيده و زعفرون آبکرده روش، که دلم پر مي زنه واسه يه قاشقش توي همهمه فک و فاميله کفگير به دست و ظرفهاي يه بار مصرف و مردم صف کشيده در خونه و شو رو حال تاسوعا واذان ظهر عاشورا و نداي" قبول باشه ، حاجت روا ”، عطر شعله زردو يا حسين روش ، آش رشته داغ و کشکو پياز داغ تزئينش ، حالا که دست باغبونو گرفتي يادم باشه ،خدا وکيلي يه بشقاب هم برنج بدم دست يخ زده يه کارتن خواب يا يه پيرزن بي کس تا خدا هم خوشش بياد نه فقط خلقه خدا
بازم داشتم فکر مي کردم پک
که اين فکر کردن خوب چيزيه اگه مجال بديم و فکر کنيم :وقتي که از سرما ،کنار بخاري با يه فنجون چاي داغ و بخار داغيه روش ، از تو خونه بيرونو تماشا مي کنيم و با چشمايي که از لذت آرامش خيره شده يه جاي دور، يه کم، فقط يه کم، يادمون بياد ...
نذرت قبول ، حاجت روا عمو جون
porteghalaye yakh zada ro yadame!!!!
ham khoob bood ham bad....albate dar kol be man ke kheyli hal dad.kolli aks hast ke mitoonin az banoo begirin...
enshalla hamishe garm o payande bashid....
دوست باغبونی می گفت:بعضی از گیاهان قراراست فقط در فصلی خاص و برای مدت زمان معینی زندگی کنند...اگر بخوای زیادتر عمر کنند، باغبون بدی خواهی بود...مثل آدمها که گاهی فقط به دلیل خاصی سر راهت قرار می گیرند تا مدتی کنارت باشن و درس خاصی به تو بدن...
ارسال یک نظر