۲۱ آبان ۱۳۸۷

تصويری کنار شومينه


تصوير يه پوست بره کنار شوميـنه ، با يه ديوان حافـظ ،با يه ماگ گنـده قهوه داغ ، و يه کاسه آش ماست که ازش بخار بلند ميشه ، تو سايه روشن آتيـش هيزم درختای خشک که تو هر لحظه انتظار جرقه رو داری ، و نشستن خدای مجسم بر پوست بره ..... و خلوت يک رويا، و نم بارون پائيزی....سال گذشت

۲ نظر:

ناشناس گفت...

صحنه ای که گفتید درست مثله یه تیکه از بهشته ... خوشا بسعادته هر آنکه جاش تو بهشته... خوشا به حاله شما که اهل بهشتید

ناشناس گفت...

چقدر آرامش و گرمی توی تصویر رویایی شماست