
های ، آهای گيله مرد کجائی
در پس مه ، راه گم کرده ای
قلعه تاريک است ، گم گشته پشت جنگل
پيچک نياکانم ، پيچيده بر شيار راه
من آنروز جا مانده بودم ، از قافله پويندگان
راه می دانستم ، چاه می دانستم
من فقط نفسی دير رسيدم ، من فقط جا مانده بودم
پشت آن بوته سبز ، در پس مه ... رفتيد
اشتياق رفتن ، در دلم خاموش شد
من فقط نفسی دير رسيدم
۱ نظر:
این است نسل شماو نسل ما
ارسال یک نظر