جاده چالوس ، سه چار کيلومتر بعد از مرزن آباد اگه بپيچی سمت راست ، وارد جاده کجور می شی ..آخر جاده به شهر نور ختم می شه ،جاده خيلی قشنگيه پر از مناظر بديع و دست نخورده، بدونه تعويض روغنی و فرياد اتاق اتاق و ويلا ويلا.....يه سی کيلومتر که گز کردی دوباره سمت راست وارد جاده کندلوس می شی..اينجا هم از اون جاده اول قشنگتر...شايد اسمشو شنيده باشی يه ده آبادو نمونه با موسسه سبزی های داروئی و موزه و متل و رستوران قشنگ ...ولی اينا مال توريستاس..تو که انقد با حالی وب لاگ منو می خونی..بايد دو کيلومتر مونده به کندلوس دوباره پپيچی سمت راست يه سر بالائی يک کيلومتری رو بری بالا می رسی وسط ده زانوس...کسی نمی شناسش..دست نخورده و بکر...از اينجا می تونی برنامه يه پياده روی رويائی يه روزه روبريزی..از وسط ده منظره نقاشی شده يکی از کارای استاد کماللملک جلوی چشته که تو سفر سلطون صاب قرون به اينجا کشيدهبا يه شيب کم يه جاده مال رو تورو می بره به بهشت جنگلای ازگيل و توسکای سياه و سروهای کمياب ، آخر راه محل ييلاق چوپوناس و بهش می گن: گاوسرا..می تونی اگه خوش شانس باشی ازچوپونا نون و پنيروماست بخری ناهاربخوری خيلی خوشمزس ،گاهی وقتا گل گاو زبون ناب هم دارن ، برات دم می کنن ، خيلی آدمای مهربونيند، اگه راه و ادامه بدی از پل زنگوله توجاده چالوس سر در مي اری که مسيرش سخته ، نرو..راه و بر گرد ، می تونی شامواگه صب سپرده باشی در رستوران کندلوس بخوری شبوهم تو متلش بخوابی ...امتحان کنيد..راه البته گرگ و خرس و گراز داره نبايد پنج شيش نفر کمتر باشيد..ولی می ارزه
۱۰ نظر:
هر وقت گذارتون به اینجاها افتاد :...
" تو و دوستی خدا را
به شکوفه ها ، به باران برسان سلام مارا "
پنير و ماست و ناهار خيلي خوشمزه و گل گاو زبون ناب رو شديدن پايه ام! فکر کنم شما هم براي همين اين همه راهو ميريد!...هدف: خوردن يه عالم خوردني با حال!! نه مگه؟؟!
الهام بانو جان من که اصلا اهل لمبوندن نيستم، اين همه راهو می رم اشتهائی پيدا کنم ، وگرنه منو شکموئی..ابدا
گون جان سلامتو رسوندم به بارون ، ولی فايده نداشت ، اخم کرده بود با اون ابرای سياهش ، خودت بايد زير بارون خيس بشی ، اون صفای ديگه ای داره ، نه
کنلوس بسيار زيباست اگه اشتبا نکنم حدودا يه 26 کيلومتري از لب جاده فاصله داره. راست مي گيد موزه خوبي هم داره به علاوه يه رستوران مشدي که ماهي قزلشم مي چسبه يادم مي آد 7 سال پيش رفتم. يادم رفت بگم جادشم خيلي خلوته و دوست داشتني.
راستي مي خواستتم بگم منم کم اشتها شدم اگر مي شه ماروهم ببريد شايد اشتهامون باز شه.
و چنين بايد بود و چنين بايد زيست که تو آموخته اي و نگاه گذراي مرا نيز به آن دوخته اي و چه زيباست قلم شيوايت که چنين تصويري به نهايت زيبا پيش رويم بستي زنده باش و زندگي را درياب که من و امثالم از خود و وادي خود بي خبريم و چه زيباست که تو قدر اين دم و اين همهمه را مي داني
حوا جان سلام، تو تا حالا کجا بودی..عجب تعريفی ازم کردی بابا ايول..اگه چيزی توچنته داشتم تا قيومت می نوشتم..حيف خاليم از هنر..احساسيت که روی صفحه مونيتور سياه می کنم
بازم مثل هميشه خوب بود. کندلوسو بسيار دوست دارم بر مي گرده به 7 سال پيش ... اون اولا ... که هر جايي مي رفتيم کلي کيف مي کرديم ... انگار هرچي بزرگتر مي شي چيزاي بيشتري مي خايم ولي اينو مي دونم که هر جا بري آسمون يه رنگه اما زمينش فرق مي کنه و هيچ جا کندلوسمون نمي شه.
میبینم که دست زیاد شده ووووووووووو
سلام چه طبيعت زيبايي فكر مي كنم بايد نزديك درياچه ولشت باشه بيشتر خاطرات سفر از شماله و جاهاي بسيار زيبا وطبيعت دست نخورده بيشتر شهرها رو رفتم اما هيچ جا به اندازه شمال برام زنده و جذاب نبوده
ارسال یک نظر