
مدت ها بود دلم برای يه لقمه نون و پنير ، با خيار و گوجه فرنگی تنگ شده بود . خسته شده بودم از استيک آبدار ، با سوس ماداگاسکار، با پيش غذای قارچ و ميگو...
چه عاشقانس لقمه نون پنير، با گوجه خياری که تو آماده کرده باشی... چه عاشقانس دست در سفره خدا بردن... وچه خوشبخت هستم من
چه عاشقانس لقمه نون پنير، با گوجه خياری که تو آماده کرده باشی... چه عاشقانس دست در سفره خدا بردن... وچه خوشبخت هستم من
۱ نظر:
سر ظهر توی اداره بود که این نوشته تونو خوندم..مدتیه از اونجا نمیشه کامنت گذاشت.. اما اون موقع که خوندمش داشتم از گشنگی میمردم و منم که عاشق نون و پنیر! ببینید با نوشته هاتون چه جوری دل آدمو آب میندازید!
ارسال یک نظر