۲۲ تیر ۱۳۹۱

آبنوس

در دورترین نقطه اقیانوس
     صخره ایست بر موج، مانند من
برقله کوتاهش، من عریان از خود نشسته ام 
   شانه هایم تفتان
سوخته از آفتاب شاید
چشم به غروب دارم، تا انعکاس بادبان سپید زورقت
   دستانت را بگیرم، تا تن آبنوست، بر شیار خنجر صخره بخزد
کنارم برجایگاه، بنشانمت
         باشد امروز را
                      در باده فراموشی، لا جرعه سر کشیم

۱ نظر:

Unknown گفت...

یک SMS اومد فکر کردم توئی می گی بزنگ