۰۸ دی ۱۳۸۶

سبزترين قرمز دنيا




عجب چيزه بدی اين ماشين داری ، آدم خدائيش از مردم دور می افته ، بخاطر اينکه خيلی سرم شلوغه ، همش دارم می دوم ، با اين ماشين ، بنزين هم يه جورائی جوره ديگه ، ولی چون طرح ترافيک ندارم ، چار شنبه ائی که رفته بودم توپخونه ، مجبور شدم با مترو برم ميرداماد ، قرار کاری داشتم ، ديرم شده بود ، وقتی از مترو پياده شدم ، بدو چار پله يکی از پله ها بالا رفتم ، يه چيزی ديدم که بعد قرارم تندی برگشتم ايستگاه... چی ديدم ؟ زياد جو نگيردتون ، هیچی ، يه قرمز ديدم که خيلی سبز بود ، پايگاه اهداء خون ، همين ، از آخرين باری که خون داده بودم هشت سال می گذشت... ای ای ای


يعنی سبز بودن فقط تو جنگل گشتن و حال کردنه ، يه واحد خون دادم ، خيلی هم حال کردم... دستکم يه نفر يه خدا پدرآمرزيدگی بهمون می گه


يه عده می گن تور گردشگری بزارم.. اگه بگم بريم خون اهداء کنيم ، می آيد... بگم بريم کهريزک چطور... ادای آدم خوبارو هميشه در می ارم... چقد واقعا سبزم... يا فقط رنگ سبز زدم رو سياهيم.. گاهی وقتا... بايد مترو سوار شد... اتوبوس... بريم يخورده ، فقط يه خورده.. چند وقته کار خوب نکرديم


تو کافی شاپ قهوه داغ و شکلاته تلخ که پا نشد واسه حرفای قلمبه سلومبه سبز زدن

۵ نظر:

ناشناس گفت...

تور اهداي خون ؟؟؟؟ آره موافقم ولي به عنوان تماشا چي –راستش من توصيه نمي کنم خونمو بگيريد ،نه واسه اينکه جهودما ،نه! بخاطر اينکه تا شصت کيلو -يه هشتاد کيلويي فاصله دارم. يه وقت غش مي کنم، مي افتم رو دستتون، خدا رو خوش نمياد گردشتون به خاطر من خراب شه، اما يه نفر هست که من زوري سه ماهي يه بار مي فرستمش خون بده، يادم باشه امروز آخرين مراجعشو چک کنم دوباره زور بگم –چون خودم نمي تونم سبز بشم خوب از کيسه خليفه مي بخشم-البته تقصير خودشه مي خواست به جاي 78 کيلو 52 کيلو باشه ،به من چه ؟حالا مجبوره هي سبز شه تا من خوشحال شم . خوشحال کردنم خودش يه جور سبز شدنه تازه الان به اين نتيجه رسيدم که بعضي وقتا زور گفتنم خودش منتج به سبز شدنه . قرمزترين سبز شدنتون مبارک

ناشناس گفت...

haal kardam...
az akharin bari ke savare ootooboos shodam kheyli migzare ...yadesh be kheyr....
hala nakone in jome ke biyam aval mikhayn mano bebarin khoonamo be shishe konin???!!!!! ey havar...yeki be dade man berese...
:D

ناشناس گفت...

ماکسانا 2000

ای ول فرزاد جان- بلاگ خوشگلت هم مثل قلب مهربون و بزرگت شیرانه و سبزه - با تور اهداء خون موافقم- کافیه زمانش رو اعلام کنی - با کله می آم خصوصاً که گروه خونی من یه خورده نادره - چون ار هاش خونم منفیه- به هر حال پیشنهاد قشنگ و سبزت به اندازه تمام جنگلهای دنیا سبزی داشت. دمت گرم. روز و روزگارت سبز سبز. موفق باشی.

ناشناس گفت...

راستش تور گردشگري گذاشتن با سبزبودن مغايرتي نداره آدمها مي تونند بگردن از زندگي وطبيعت و....لذت ببرند اما سبز هم باشند به همديگه كمك كنند دست همديگرو بگيرندشايد مدل هاي مختلفي براي سبز بودن باشه :)چون مثلا نمي تونند خون بدن به بچه هاي سرطاني كمك كنند يا كمك هاي ديگري كه شايد هر كدوم خودش كلي سبزي رو به يك خانواده هديه بده
از اين عكسه مي ترسم وقتي مي بينمش :(

ناشناس گفت...

آره خيلي وقتا خوبه از ماشينامون پياده شيم ... يه کمي با مردم ديگه تو کوچه ها و بازار باشيم ... اونموقست که به چيزاي داشتمون بيشتر فکر مي کنيم تا به چيزايي که نداريم..